Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Friday, September 22, 2006

 

هوا اینجا سرد شده ، از سرد شدن هوا خوشحالم دیگه تحمل اون گرما تابستون رو ندارم ، همیشه تعبیر من از
پاییز،دو روی سکه است ، یا برات پادشاه فصل هاست و پر از زیبایی ورنگ یا برات گوله ای بزرگ از سنگینی غم و دلگیری
دقیقن فردا شروع فصل پاییز ه ، حس خوبی دارم

این دل آشوب ، بیمار نیست،پاسخ است
اشتیاقی در وجودم دارم ، اشتیاقی برای ملاقات با کسی ، شاید این هفته، صدای پای پاییز با ملاقات تو این حس خوب رو
فوق العاده کرد ، چرا شاید ، حتمن حتمن

زیبا هستند..به یاد داری آن ها را
پاییز امسال با ضیافت رمضان همر اه شده ، شاید به یاد موندنی ترین ماه های رمضان من مربوط میشه به دوران دانشجویی
توی سمنان ، روزه های بی سحری ، افطار های توی اتو بوس با دوستهای بی نظیر
...
سایه ام را رنگ خواهم زد آبی
دندان هایم را مسواک خواهم زد
گیتار خواهم نواخت
تو زیر تخت پنهانی
وانمود خواهم کرد که نمی دانم
.
.
.
پ .ن : آقای مهندس وقتی نمی نویسی ، اشتیاق من رو هم برای نوشتن از بین میبری


Sunday, September 17, 2006

 

این حال منه بی توست
بغض غزلی بی لب
افتاده ترین خورشید
زیر سم اسب شب

این حال منه بی توست
دل داده تر از فرهاد
شوریده تر از مجنون
حسرت به دلی در باد

پیدا شو که میترسم
از بستر بی قصه
پیدا شو ای نفس برده
میترسه ازت غصه

بی وقفه ترین عاشق
موندم که تو پیدا شی

بی تو همه چی تلخه
باید که تو هم باشی

Thursday, September 07, 2006

 


سفر کوتاه و خوبی بود ، همممم باید بگم بهم خوش گذشت ، رفتنی و برگشتنی هواپیما آسمان یک ساعت تا خیر داشت که کمی اذیت شدم
فرودگاه امام رو که بار اول بود از اونجا میرفتم ،برام تازگی داشت ، معماری خاصی داشت از تلفیق شیشه و فلز و بتن ، هر جای فرودگاه
این سه عنصر دیده میشد ، ستونهای بتنی بدون پوشش و بادبندهای فلزی ، من خوشم اومد، البته فعلن فقط یک ترمینالش راه اندازی شده
تو دبی اصلن احساس مسافر بودن و غربت نمیکنی ، از همه ملیت ها و کشورها و رنگها آدم میبینی که همین موردش برای من از همه
چیز اونجا جذاب تره و صد البته به تعداد زیادی ایرانی و فارسی زبان ، شب آخر جای جدیدی رو تو دبی رفتم دیدم که قبلن ندیده بودم
یک پاساژ بزرگی که خیلی هم دور از مرکز شهره ، تقریبن یک ساله که افتتاح شده به اسم
mall of the emirates
یک پاساژ خیلی بزرگ با کلی فروشگاه و رستوران و سینما و جاهای تفریحی ، یک قست رو هم زمستان کردن، وارد اون قسمت که
میشی فصل زمستان هستش ، برف و سرما و غارهای برفی و تلسی و پیست اسکی ، یک بلیط برای وروردیش داشت و برای استفاده
از هر چیز دیگش باید باز بلیط میگرفتی ،چون هر کسی تو دبی هست با لباس تابستونیه ، اونجا وقتی میخوای وارد اون محوطه شی
لباسهای زمستانی تحویل میگیری..خیلی دیدنی بود ، تجربه زمستان در دل گرما، عکس برای همون جا است
جای همتون خالی

Friday, September 01, 2006

 

یک شنبه دارم میرم سفر ، به قول رضا کیانیان تو فیلم آژانس ، به یکی از این همسایه های گوگولی مگولی حاشیه خلیج فارس
بیشتر از یک ساله که دبی نرفتم ، این دفعه باید از فرودگاه امام برم با اینکه استرس دارم چون برای کار میرم و دوست ندارم
که اشتباه کنم ولی از اینکه فرصتیه باز میرم به یک همچین سفری ، خوشحالم ، فکر میکنم کاملن به این مسافرت احتیاج دارم
دیروز بعد از سالها برای کاری رفتم مجموعه ورزشی انقلاب ، چقدر فرق کرده بود ، کلی رستوران و کافی شاپ توی مجموعه اضافه
شده بود ، یک سالن خیلی زیبا برای بازی بولینگ چند روز پیش افتتاح شده بود که خیلی جالب بود ، معماری قشنگی داشت ، فضای
مفرح و خوبی داره ، سالن بیلیارد و پین بال و بازی های کامپیوتری رو هم من قبلن ندیده بودم ، برام جالب بود که تو رستوران
تندرستی هنوز هم قاچ هندوانه سرو میشه :) و اینکه چون هر کس فقط با کارت میتونه وارد مجموعه شه و مهمان هم قبول نمیکنن
شلوغی وجود نداشت ، یاد بازی های تنیس تو مجموعه ، با دوستانی که خیلی دور اند ..بخیر
بالاخره شرکای شرکت جدید مدارکشون رو برام آوردند ، فردا میبرم شرکتی که کارش ثبت کردن شرکتهاست ، کارهاش رو انجام
بده ، کارها درسته به کندی ولی خوشحالم که پیش میره
این تو دلم مونده که باید بگم ، آدمهایی که به خاطر پول ،پاشون رو،روی معیارها و ارزشهاشون میذارن ، حالم رو بهم میزنن ، خدایا
ما رو از این گونه آدمها به دور گردان ...آمین
...
این ترانه رو کیانوش گرامی توی فیلم کافه ستاره توی مجلس عروسی میخونه که به نظرم فوق العاده در اومده
باید صحنه رو دیده باشین تا با من در موردش هم عقیده شین

لوطی غم هات چی چیه
لوطی دردات چی چیه
بگو بد خوات کیه
بگو دردات چیه
بیا با هم صفا کنیم
هرچی غمه رها کنیم
غما رو داغونش کنیم
از خونه بیرونش کنیم

This page is powered by Blogger. Isn't yours?