Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Friday, November 24, 2006

 


دو روزی هستش که با علی تو خونه تنها موندیم ، تمام اهل ساختمان رفتن شهرستان برای عقد کنان پسر خاله وسطی که بالاخره بعد
از کلی خواستگاری ،همسرآینده ش از تبریز قسمتش شد ،مبارک باشه...و چون ماشین رو هم هفته پیش فروختیم ، دیشب با علی
پیاده زدیم بیرون، رفتیم اول تالار سنگلج تا تاتر اکبر عبدی رو ببینیم ،الان بیش از دو ماهه که تاتر رو صحنه میره ولی بلیطش به
ما نرسید از بس که استقبال میشه ا ز این تاتر،از تاتر که موندیم رفتیم فیلم میم مثل مادر از رسول ملاقلی پور، سینما استقلال
بازی گلشیفته فراهانی عالی بود مثل همیشه و چقدر هر روز زیباتر هم میشه ، بازی جمشید هاشم پور هم عالی بود ولی حسین یاری بازیش
نچسب بود برام، موسیقی فیلم با پوست و وجان فیلم در آمیخته شده بود و به نظرم عالی کار شده بود، سازنده اش آریا عظیمی نژاد
بود که تو مصاحبه اش خوندم یک سال تمام برای این موسیقی وقت گذاشته بود،در مجموع فیلم ارزَش سینما رفتن تو این هوای سرد رو داشت ،لذت بردیم

Saturday, November 18, 2006

 

زندگی طغیانی ست بر تمام درهای بسته و پاسداران بستگی.هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد لحظه ای ست که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد
نادر ابراهیمی
درسته، باید طغیان کنیم ، باید تسلیم نشد ،آره ..زندگی مبارزه است،مبارزه کنیم،جلو بریم ،بجنگیم ،طلب کنیم ، پیروز هم نشیم
تسلیم شده محض که نبودیم ،نمیدونم امروز چرا این افکار رو دارم کاش همیشه همین طور باشم ولی نیستم
سریال جدید مرضیه برومند رو دیدم، الان هم جیپسی کینگ گوش میکنم و تایپ میکنم و چقدر آرامش بیستی دارم ، چه حال خوبی
میدونم همیشگی نیست ولی الان که باهامه لذتش رو میبرم ، اگه بدونین با این حال الان ام برای آینده چقدر دارم برنامه
تو سرم مرور میکنم و اینکه فکر میکنم بعضی چیزها و بعضی کارها و بعضی از آدمها اگه قراره انجام شن ،اگه قراره
تو زندگیمون پیدا شن ،دلیلی زمینی ندارن ،میشن و میان بی دلیل ،غیر منتظره ،از جایی که فکرش رو هم نمی کنی
میشه کمی صبورتر بود ، فیلم بانو یادتونه ؟ جمله " آفتاب آمد دلیل آفتاب " من اینطور اومدن رو دوست دارم

Friday, November 10, 2006

 

ملاقات جالبی داشتم ، نمیدونم آخرین بار کی از ملاقات و هم صحبتی با کسی اینچنین به شوق اومده باشم ، مطمئنن در گذشته نزدیک نبوده
اعتراف میکنم خیلی دوست دارم که فرصتی برای دیدارهای مجدد داشته باشم
...
زیبایی
نه کامی ست تشنه و نه دستی ست تهی و دراز کرده
زیبایی
دلی ست بر افروخته و روحی ست سرمست شده
زیبایی
نقشی نیست که بنگرید یا نوایی که بشنوید
نقشی ست که با چشمان بسته هم می بینید و
نوایی ست که با گوش بسته هم می شنوید
نه شیره ای ست که در شیار درختی جاری شود
ونه بالی که به چنگالی بسته باشد
زیبایی باغی ست همیشه بهار
و دسته فرشتگانی همیشه در پرواز
زیبایی زندگی ست
آنگاه که پرده از رخسار پاک خود بر می دارد
اما زندگی شمایید
زیبایی هستی سرمدی ست که روی خود را در آینه می نگرد
اما هستی سرمدی شمایید و آینه شما

جبران خلیل جبران

This page is powered by Blogger. Isn't yours?