Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Friday, August 31, 2007

 


من این عادت مزخرفم رو فکر نمیکنم بتونم ترک کنم ، همه کار هام میمونه برای دقیقه نود و آخر وقت ، سه روز تعطیلی داشتم و کلی کار ، قبل از تعطیلی پیش خودم کارهام رو که شامل متره یک سوله ، نوشتن گزارش کار هفته ، حساب کتاب بازار،کارهای کلاس زبان ام بود تقسیم کرده بودم هر روز یکیش رو انجام بدم ،الان که سر ظهر روز آخر تعطیلیه یکیش رو زخمی کردم و تازه نشستم دارم پست جدید مینویسم ،همممم... دایی جان زنگ زده که برم از خیابون ملت براش درب باک اتوموبیلشون رو بی زحمت بخرم ، مامان جان خواهش کردن این اتاق بهم ریخته ام رو اگه زحمتی نیست جم و جور کنم ، تازه ناهار هم مهمونیم !!! مامان میگه خدا به داد همسر آینده ات برسه و صد البته راست میگه ، البته من هم جوابی رو که اینانلو تو فیلم مستند به گزلرشگره داد به مامان میدم ، اتاق من منظم ترین اتاق دنیاست چون فقط خودم میدونم هر چیزی جاش کجاست
پ.ن : عکس از سانفرانسیسکو

Saturday, August 18, 2007

 
Lay a whisper on my pillow
Leave the winter on the ground
I wake up lonely, is there a silence
In the bedroom and all around

Touch me now, I close my eyes
And dream away...

It must have been love, but it's over now
It must have been good, but I lost it somehow
It must have been love, but it's over now
From the moment we touched till the time had run out

Make believing we're together
That I'm sheltered by your heart
But in and outside I turn to water
Like a teardrop in your palm

And it's a hard winter's day
I dream away...

Thursday, August 09, 2007

 

از وبلاگ توکای مقدس

امروز توکا نیستانی تو شرکت بود ، به مدیر عامل میگفت وبلاگش و بخونه چون عکسش رو گذاشته توی وبلاگ ،اومدم دیدم آره ،این هم عکس مدیر عامل شرکت ما که نیمه وقت دارم براشون کار میکنم فعلن

Saturday, August 04, 2007

 
خیابون شانزه لیزه توی شهر پاریس یکی از جاهایی که منم خیلی دوست دارم ببینم و قدم بزنم و آدمها رو ببینم ،قهوه بنوشم توی یکی از همون کافی شاپ هایی که توکا قهوه خورده بود،یکی از اقوام اینجانب چند سال قبل سفر کرده بود به فرانسه و پاریس و اتفاقن امروز بهم میگفت که شانزه لیزه براش هیچ جذابیتی نداره و یک خیابون معمولیه ،توکا توی تاثیر گذارترین جا ها و آدمهای زندگیش شانزه لیزه رو نوشته بود که ساعتها راه میرفته و کیف میکرده ، هر کی براش چیزی جالبه ، خوب و بدی هم در کار نیست ،این سلیقه و جوشش آدمها نسبت به مکانها و آدمها باهم فرق میکنه ،جایی تو رو شگفت زده میکنه و اون یکی رو نه ...امروز با علی تلفنی حرف زدم ، دوست بی جایگزین ، دعوتم کرد برم پیشش ،منقل صد و بیست دلاری گرفته و ادعا کباب کوبیده میکنه ... به شوق اومدم از آمریکا ،جاها و آدمها که تاثیر گرفتم ،خاطره فراموش ناشدنی هاش ، هر چی به ذهنم میاد بنویسم ، میدونم برای کسی جالب نیست جز خودمون ولی الان حال میکنم یادشون کنم ،کیف میده ، از ما باشین

از مترو به قول خودشون بارت ، ایستگاه پاول توی مرکز شهر سانفرانسیسکو که بالا اومدیم ،شگفتا ،منو گرفت ،آدمها ، فضا ، رفت و آمد ها ، ساختمونها ..شاید این فامیلمون راست میگه چیزه خیلی متفاوت و فوق العاده ای اونجا هم نبود ولی نمیدونم چرا شگفت زدم کرد ،دوست دارم بازم اونجا رو ببینم و بگردم و قدم بزنم

توی فرودگاه سانفرانسیسکو علی رو که دیدم ، آرامش عجیبی گرفتم ، این پسر ذره ای تفاوت نکرده ، حتی در خوردن نوتلا

کافی شاپ استار باکس توی یونیورسال استودیو با آرش و اون دختره که گیتار میزد ،هنوز لذت اون عصر خنک رو تو وجودم دارم وقتی یادش میکنم ،من خواستم نوشیدنی جدید تجربه کنم و چه مزه بدی داشت ، آرش راست میگه توی استار باکس باید هات چاکلیت خورد

شب اول که آرش بهمون ملحق شد تا پاسی از شب گفتیم و گپ زدیم ،تو شهر تاریخی والنات کریک ، آپارتمان علی

لس آنجلس ، برولی هیلس رو که دیدیم با ماشین در راه برگشت ، فروشگاه بیژن ،حیف که وقت نشد فرداش بریم توش رو چرخ بزنیم ، مجذوبم کرد

همممممم ، فارغ تحصیلی علی ، نظم فوق العاده مراسم ، دوربین فیلمبرداری که درست وقتی اسم علی رو خوندن ، فول شد ، و فیلمی که آرش با استعداد بیدار شدش گرفت ، عالی در اومد ،تو سایت یوتوپ هست ، حیف اینجا یوتوپ باز نمیشه که

ها ها ...بازم ها ها (این ها ها.. دزدیه) ...شب مهمونی خونه دایی علی و اون کیک کذایی که تو رو در بایستی خوردی آرش ، میشه یادم بره مگه ...ها ها

عکس های زیر پل گلدن گیت ، جا به جا شدن مداوم ما برا گرفتن عکس ، عکس از نوع تفکری ، خنده بازاری شد

سینما رفتیم با شلوارک ، فیلم مرد عنکبوتی سه ، رو با سیستم آی مکس دیدیم ، از سینما که در اومدیم و اون هوای شدیدن متفاوت شده ، اونقدر سرد شده بود و باد بود که تا ماشین برسیم فریز شدیم ، داستانی داشت این شلوارک ها و اون سرما

وگاس ، و قمار بازی ها و هیجان های فوق العادش ، آرش اون یارو رفیقمون (قمار بازه ) یادته که :))) هتل زیبای پاریس ، رقص فواره ها ، ته زیبایی ها


وست وود ، محله ایرانی ها لس آنجلس ، خیابون سیزدهم کنار دریا ،کیبل کار ، داستان سوپر سکیورتی توی پروازها به لس آنجلس و وگاس .. ووو

مهمون نوازی های نهال ، غر غر های من برای گرین کارت ، بودن کنار آرش و علی ...نه فکر نمیکنم همچین سفری باز بشه داشت ...چه روزگاری بود







This page is powered by Blogger. Isn't yours?