Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Friday, December 28, 2007

 
نگاه از صدای تو ایمن می شود
چه مومنانه نام مرا آواز می کنی

Sunday, December 23, 2007

 

هی نوشتم و خط زدم ...باز نوشتم و خط زدم ..شعر از شاملو تایپ کردم و پاک کردم
همون
روزهای لذت کودکانه و خالص ، دیدن همون ،هادی و هدی
چقدر زود بزرگ شدم



Saturday, December 15, 2007

 


دیدی یک دفعه دل آدم میگیره ، نمیدونم شاید من اینطوری ام ، الان اینطوری ام ،رفتم دوش گرفتم با تموم بی حوصلگی یکباره ، صورتم رو اصلاح کردم ،نه هنوز حالم بهتر نیست
علی آلبوم جدید اندی رو گرفته ،پیش خودم گفتم میشینم پای کامپیوتر و آهنگ فرودگاه رو گوش میدم و مینویسم
دارم همین کار رو میکنم
امشب،امشب ،تو در راه
عمر جدایی کوتاه
امشب ،میام به دیدار
پیشوازت تا فرودگاه
...
بیست و ششم اردیبهشت ،فرودگاه سانفرانسیسکو ومن خیلی زودتر از پروازم اومدم و میچرخم تا وقت پرواز ، چند تا بگم جدایی دیدم ، دختر چشم بادومی از شرق آسیا با زن پیری که احتمالن مادرش باشه رو در آغوش گرفته بود و گریه میکرد و مادر دست تکان میداد و میرفت ، میگم اگه قرار به انتظار تو فرودگاه باشه خوبه آدم قسمت اومدن مسافرین منتظر باشه تا لحظه های رسیدن آدمها بهم رو ببینه نه جدایی ها رو ، آلبوم فرودگاه منو برد تا کجا ها ببین
الان کمی بهترم ،خاصیت نوشتن اینه برام
پ .ن : عکس از بال هواپیما که آرش گرفته

Tuesday, December 11, 2007

 
در سرزمین تو چنان عاشق اند که
گرسنگی را فراموش میکنند
در شهر من چنان گرسنه
که عشق را
...
من باز نشستم و فیلم شبهای روشن و دیدم وبازم کیف کردم
من هم دوست دارم سبک بشم ،سبک به همون معنی که تو گفتی

Thursday, December 06, 2007

 

باید به این فکرهای درهم و ورهم مغزم کمی نظم حاکم کنم ،مثل اطاقم که مثل بیشتر اوقات درهم ورهمه ، خیلی شلوغ پلوغم مثل شلوغ و پلوغی جلوی درب تالار وحدت که امروز رد شدم از جلوش ،پری صابری نمایش آورده ، فکر خوبیه به نظرم برم نمایش رو ببینم ، تو این شلوغی ها ، راه میرم و فکر میکنم تا به شهر کتاب میرسم ، دو تا کتاب گرفتم : زهیر ودستور زبان عشق (قیصر امین پور) ، شعر زیری از کتاب خریداری شده امروزم انتخاب کردم ، یک فیلم هم دیدم که دوستش داشتم
hollywoodland
، داستان زندگی بازیگر فیلم سوپر من و چگونگی مرگش که مبهم باقی موند ، برام همیشه جالبه آدمهای معروف چگونه و از چه رابطه هایی به شهرت و جایگاهشون رسیدن ،در مورد سوپر من هم رابطه با زنی با نفوذ باعث سوپر من شدن این بازیگر شد ،جالب بود ،یاد ناپلئون افتادم ،،،، همین
...
ما بی صدا مطالعه می کردیم
اما کتاب را که ورق می زدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی
نا گاه
انگشتهای "هیس"
ما را
از هر طرف نشانه گرفتند
انگار
غوغای چشمهای من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود

This page is powered by Blogger. Isn't yours?