Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Sunday, October 21, 2007

 


از میرازی شیرازی به سمت سر حافظ ،حد فاصل مسیر شرکت تا تاکسی خطی رو هر روز پیاده طی میکنم ، زیر پل کریم خان کتابفروشی هست که اگه اشتباه نکنم به اسم نشر چشمه ، توی ویترینش وایت بردی هست که هر روز شعری جدید روش نوشته میشه ، شعر امروزش رو دوست داشتم ،عکس گرفتم و مینویسم
...
مثل گالیور
که کوچک شده بود
می ترسم فلرتشیا
که قدم پیش بگذارم
بگویی بمان
و ناگهان بزرگ شوم

سجاد گودرزی

Thursday, October 11, 2007

 

ما شب گامیم ،ما گام شبانه ایم
پروازیم و چشم به راه پرنده ایم
سهراب سپهری

Saturday, October 06, 2007

 

نه چشم های آدمها دروغ نمیگن ،نه
من بغض کردم تو کدوم اتوبان بود ، همت یا مدرس
این میخوند " نگات به صد تا آسمون می ارزه
آخ از این کلمه "این " متنفر شدم
همش به فکر اون دو رکعت نمازی ام که خوندی قبل از سحر
تو خیلی نزدیکی ،من دور شدم
خوشحالم چند روز مونده از ماه رمضان
شاید منم بتونم یک دونه از این دو رکعتی ها بخونم
دلم تنگ شده برای اینگونه بودن ، منم دعا کن

Monday, October 01, 2007

 
هوا اینجا خنک شده ،پاییز هم اومد باز ، بیست و نهمین پاییزی که میاد تو این زندگی و زود تر از اونکه تصور کنم خواهد گذشت مثل همون قبلی ها ،هر روز از روز قبل آدمهای کمتری رو دوست دارم ، روابط ،فضا ها محیط ها و آدمهایی که بدم میاد بیشتربه نظرم میان ،پوشش تیره آدمها ،رفتار های همیشه زرنگ گونشون ،قیافه های همیشه درهم ،رفتارهای طلبکارانه اذیتم میکنن ،فضاها انقدر مرده شاید نباشن که در نظر من هستن آدمها انقدر بد نیستن شاید که من میبینمشون ،صدای موسیقی نمیشنوم ،از صدای هر چی موتور سیکلت بیزارم
این روزها سیاهی ها بیش از پیش دیده و دلم و آزار میدن ، به کجا دارم میرم که زیبایی ها کمرنگ میشن مدام..نمیدونم
...
کفش هایم کو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?