اطاق آبی

به خاطر فیلتر شدن بلاگرنمیتونستم اینجا بنویسم ،امروز با اینترنت دیگه ای صفحه رو باز کرد،وقتی نمیتونی بنویسی کلی مطلب به ذهن داری که میگی ایکاش میشد و مینوشتم ولی حالا که میشه نوشت میگم از چی بنویسم ؟اتفاقات این چند هفته کم نیستند ولی زمان که از روش میگذره دیگه دوست ندارم دربارش بنویسم ،همون لحظه نوشتن در مورد اتفاقات آروم کننده است ولی بعدش نه

کلاس زبان میرم که خیلی جو و استاد خوبی داره ، باشگاه پیام تنیس میریم با برادر جان ،و یک کار عمرانی که بعد از ظهر ها اگه بشه، ادامه میدمش ، الان چند روزه که میرم ولی وضعیتم چندان مشخص نیست ،سرم روکمی شلوغ کردم

این چند روزه که بعد از ظهر ها بیرون ام ،گشت ارشاد خیلی به چشمم اومد ،خانمهایی رو میگرفتند که واقعن سنگین پوشش داشتند!!نفهمیدم ملاک های بد حجابی چیه ولی هر چی هست این مدل ارشادی چقدر آزار دهنده است

و چند تا دعوا دیدم ،اونم از نوع بزن بزن !توی آمریکا توی تقریبن یک ماهی که اونجا بودم و همش بیرون و تو خیابون ها ،یک مورد دعوا هم ندیدم ،حتی یک مورد !!!از هر نظر که فکر میکنم فقیرایم از هر نظر با این تمدن چند هزار ساله،ولی هیچ کدوم اندازه این فقر فرهنگی برام در مقام مقایسه با اونجا نمود پیدا نمیکنه