Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Wednesday, June 13, 2007

 
این رو چند ساعت مونده به سفر ام چند روز قبل نوشتم ولی از بس که اینترنت اون شب سرعت پایینی داشت ثبت نشد ، دوست دارم دستش نزنم و همون جوری که بود بذارم
...

اصلاح کردم ، حمام رفتم ، بازم عازم سفر ام ،سفر کاری ،به نسبت سفر های قبلی استرسی ندارم و اشتیاقی ، الان چند ماهی میشه که وضعیت کاری خوبی ندارم ودر بین این مرحله کاری رفتم به آمریکا چون باید میرفتم وحالا بعد از بیش از پنج ماه دارم میرم سفر کاری که فاصله زمانی زیاد، نشان از بدی وضعیت کاریم میده ، وقتی تجارت شخصی داری و وقتی
می خوای خودت باشی بدون کمک بدون منت کسی ، همینطور هم باید بشه ، به هر حال این کاریه که با اینکه دارم محدودش میکنم تا به سمت کار شرکت و مهندسی برم ولی دوست دارم که حفظش کنم و فکر میکنم میتونم دو تا کار رو در کنار هم مدیریت کنم ..آرزو میکنم بشود
...
خاطره نویسی رو دوست دارم ولی باید حسش بیاد و اشتیاقش تو رو بکشه که در موردش بنویسی ، سفر امریکا برای من سفری فراموش نشدنی است که هر لحظه از اون برام پر از خاطره است ، از استرسی که توی اتوبوس فرودگاه مهر آباد گرفتم که موبایل رو برداشتم به علی زنگ زدم تا اومدنم رو فراموش نکرده باشه و بیاد دنبالم اونجا ،تا شب اولی که آرش بهمون ملحق شد و تا دیر وقت میخندیدیم ،میدونی هرجا میرم زیاد از این سفر نمیگم چون اونقدر که برای ما ها پر از خاطره و زیبایی است برای شنونده فکر میکنم نیست ،جایی است که
فکر میکنم کسی تانبینه نمیتونه تجسم و قضاوتش کنه .قبول داری حرفم رو ؟ ولی حتمن از خاطرات ام مینویسم ..حتمن..دلم تنگ خیلی آدم ها و جا های سفر است که دیدم و ندیدم

...
ارتباط های این روز هام با آدمها دوست داشتنی نیستن ، بهتر اینه که کمتر ارتباط بر قرار کنم ،آشفته ام ..(نگید که همیشه اینچنین ام ) که حقیقتی رو بر ملا میکنید ولی گذر خواهم کرد
سفر بهم آموخت





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?