Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Friday, April 20, 2007

 

چلو کباب
دیشب با علی تلفنی حرف زدم و برنامه هام و باهاش هماهنگ کردم و چند بار بهش تاکیید کردم روز و ساعت پرواز رو تا یادش بمونه ، اونم دید من خیلی دارم تاکیی میکنم ، گفت که
مطمئن باشم چون دفعه قبل که پدر و مادرشون داشتن میومدن اونجا (برای بار اول ) ایشون که دیدن زود میرسن فرودگاه و گرسنه هم که هستن ، رفته چلوکباب ایرانی و چلوکباب میل کردن ،چلوکباب خوردن همانا و دیر رسیدن به فرودگاه همانا ...
مهمانی
دیشب اینجا برای رفتن من مهمونی بود ! من شک کردم شاید من می خوام برم بمونم که مهمونی و خداحافظی ها ی اینطوری ..شاید میرم بمونم و دیگران میدونند و من بی خبرم
دوربین
دوربین ندارم ببرم ، قرار بود آرش بیاره که میگه خانواده دوربین رو بردن ایران ،علی هم دیشب میگفت یک دوربین خریده ولی جالب نیست ! پدر بی پولی بسوزه وگرنه یک دوربین خریدنش لازمه ..یکی دوربینش رو بهم بده ..نترسین برمیگردم
کار
برای رفتنم استرسی نیست ،نگران اینجا و کارم هستم ،همینجوری که اینجا هستم مدام مشکلات هست ،حالا این چند وقته که نباشم .. زحمتش برای علی زیاده و از کلاس های دانشگاهش باید بزنه ..چه میدونم .فعلن که سوار موج شدم ودارم با مسیر موج میرم

آخرین جمعه قبل از رفتن ..اییییی شانسلار





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?