Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Wednesday, January 17, 2007

 

چرا حافظ چو می‌ترسیدی از هجر ...نکردی شکر اییام وصالش
نمیدونم چی بنویسم ، از چی بنویسم ،از این همه اتفاقات نا خوشایند و بدی که تو این چند هفته توی کارم داشتم ، اعصابم رو خیلی تحت فشار
قرار داده ، توی این مواقع غذا کم می خورم ،کم حرف میزنم و بیشتر تو خودمم ، وقتی اینطوری میشم باعث ناراحتی مادرم میشم و چقدر بده
برای پسری به سن من که باید برای مادر و پدرم کمک و تکیه گاه باشه ،اینطور ناراحت میکندشون ، کاش این روزها فقط زودتر بگذرن
چه خوبه روزها و لحظه هایی برسن که آرزو کنم کاش تموم نشن و نگذرن
عکس رو از کنسرتی تو ابوظبی گرفتم ،شاید بازم احتیاج به سفر دارم،باید صبور باشم





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?