Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Thursday, April 13, 2006

 

روزها می آیند و می روند ، ساعتها به کندی طی میشن ولی روزها خیلی زود گذر می کنند
روزهای عجیبی است ، دستم یخ زده ...خودکار ذهنم برای نوشتن خشک شده.
یک ماه هم از سال جدید گذر کرد...بنویسم...بنویسم ....مثل سلطان برگردم و بنویسم
از خودم نمیگم ...ولی تو تعطیلات عید ، یک فیلمی دیدم که فوق العاده بهم چسبید ، خیلی
دوستش داشتم ، پشت پرده مه اثر پرویز شیخ طاری با بازی جهانگیر الماسی و رزیتا غفاری
و یک پسر بچه کر و لال ... بعد از دیدن فیلم ، گشتیم و نقدهای فیلم رو پیدا کردیم ، تو هفت
یا هشت مورد کاندیدای گرفتن جایزه از جشنواره فیلم فجر بوده ولی متا سفانه فقط هجده میلیون
تو گیشه فروش داشته ... بازی ها فوق العاده اند مخصوصا بازی پسر کر و لال فکر کنم اسمش
شیخ اسلامی بود که دیپلم افتخار رو هم گرفت ...فیلم فوق العاده تا ثیر گذار ه ... حتمن گیر بیارید
و فیلم رو ببینید ... تو تعطیلات عید سری هم به شهر کتاب نیاوران زدم که تا حالا نرفته بودم ،
اونجا هم به نظرم خیلی زیبا و جالب اومد از بقیه شهر کتابهای تو تهران بیشتر خوشم اومد ...
دیگه تو عید از چیزهایی که لذت بردم ، کاری بود از استاد لطفی که از پسر خاله گرفتم و گوش دادم
اسم آلبوم خموشانه است ...کنسرتی هزار و پانصد نفره تو پاریس هستش یک روز هم با علی رفتیم
لواسان ، یک خانه ویلایی دو سال پیش کار کرده بودم که دوست داشتم تموم
شدش رو ببینم ...ویلایی که طراحی عجیبی داره چون همه جاش از منحنی استفاده شده ..تقریبن هشتاد
درصد کار رو تموم کرده بودیم که به خاطر بی پولی کارفرما کار رو ما تموم نکردیم ...ولی خوشم نیومد
کار قشنگی نشده بود
دلم به سفر رفتن میخواد ولی همسفری نیست
به قول یک دوست قدیمی ...یک پست نوشتم از هیچی ...

تویی بهانه آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی

پ.ن با توجه به کامنتها فکر کنم باید منم انگلیسی مینوشتم ...بابا انگلیسی ها





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?