Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Wednesday, January 18, 2006

 
چقددر حیفه که دیگه نمیتونم اونو نقاشی کنم
نقاشی های زیبای تصورم
شبها به هنگام خواب ، نغمه های زیبای زندگی
دیگه نمی شنوم
کسانی اونها رو از من گرفتند؟؟؟
نمی دونم
پس چی شدن ؟
مزاحمتی برای کسی نداشت
جایی رو برای کسی تنگ نکرده بود
جز امید و آرامشی که برای من به همراه داشت
تصورات سبز باهم بودن ، خندیدن ، صعود کردن ، حرکت ، حمله به قله مثل کوهنوردها
امید ، انگیزه ، خواستن ، مبارزه ...در کل معنا داشتن...شاد از اینکه هستم
تا صبح بشه چه خواب شیرین و راحتی بود با نقاشی های زیبای تصورم
صبح به سرعت از جا بلند شدن ، حرکت و حرکت ...تا رنگ کنم
قسمتی حتی کوچک و کم از طرح کشیده شده ی شب
مداد ام رو گم کردم ، تا شب هنگام باز نقاشی کنم تصورات سبز زیبای زندگی رو
و مداد رنگی هام رو تا رنگ آمیزی کنم نقش های کشیده شده شب رو
چقدر حیفه
.............
پ . ن . این مطلب رو چند روزه نوشتم ولی ثبتش نکرده بودم ...اون موقع
فکر میکردم خیلی سخته پیدا کردن مداد و مداد رنگی هام، ولی الان فکر میکنم
میشه که پیداشون کنم فقط کافی کمی همت کنم و جستجو شون کنم ...امیدوارم این
حس الان ام پایدار تر از حس چند روز قبلم باشه





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?