Thursday, January 12, 2006
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم
افتاد
ولا به لای خاطره ها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چقدر شبیه من است
آه ، ای شباهت دور
ای چشم های مغرور
این روزها که جرئت دیوانگی ام کم است
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم
بگذار در خیال تو باشم
بگذار
بگذریم
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است
قیصر امین پور
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم
افتاد
ولا به لای خاطره ها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چقدر شبیه من است
آه ، ای شباهت دور
ای چشم های مغرور
این روزها که جرئت دیوانگی ام کم است
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم
بگذار در خیال تو باشم
بگذار
بگذریم
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است
قیصر امین پور