Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Saturday, January 12, 2008

 
کوچه ها رنگ زمستون میگیرن
شیشه ها بخار و بارون میگیرن
آدمها چترهاشون و باز میکنن
گریه ابر رو تماشا میکنن
نمی خوان مثل درخت ها تر بشن
از دل قطره ها با خبر بشن
نمی خوان بی حوا خیس آب بشن
زیر بارون بمونن خراب بشن
اما تو چترت رو بستی کبوتر
اما تو چترت رو بستی کبوتر
اما تو چترت رو بستی کبوتر
...
این عکس رو دوست دارم ،شاید چون تو گرفتیش شاید هم زیباست

Sunday, January 06, 2008

 


برای زیستن همه چیز را باید داد

توان و شادی و شور،روزهای جوان

بی هراس در برابر درد،اشک را ره بر بست

خنده از یاد برده ،عشق ورزید و مهربانی کرد

رودرروی مرگ ایستاد برای زیستن

صد سال شعر ارمنی-شوشانیک گورتینیان

...

روز برفی و من و این شعرتوی کتابفروشی نشر چشمه ، نتونستم ازش بگذرم


Saturday, January 05, 2008

 

وقتی ساعت چهار صبح باشه و من از خواب پریدم و اینکه تازه دو صبح خوابیده بودم ،بهتره بنویسم ،بنویسم از احساسی که تازه است ، احساسی که تازه شد ،از ترسی دیگر ،ترسی که اضافه شد به ترسهای گذشته ، از فصل جدید زندگی ، از اینکه دوست داشتم این فصل رو ببینم
دونه های کوچک برف ،آسمون قرمز و نیمه شب و من ،حالی دیگر ،حسی دیگر ، نوعی دیگر
...
و تو چه خوب که بامنی ،با افتخار از تو نام میبرم ،دوری و دور نیستی ،تنها دوستی که با صدات تبریک گفتی و حالا نوشتی برام و من رو پر از غرور و ما رو پر از شعف میکنی

Thursday, January 03, 2008

 

برای تو



سپید
پاک
ملایم
مثل برف باریده شده این روزهای شهر مونی
زیبا
مثل همونی که جبران گفته : زیبای دلی ست بر افروخته و روحی است سرمست شده
زیبایی ، زندگی ست آنگاه که پرده از رخسار پاک خود بر می دارد
زیبایی ، هستی سرمدی ست که روح خود را در آیینه می نگرد
اما هستی سرمدی شمایید و آیینه شما
اما
زندگی شمایید
...
عکس :برف تهران ،بلوار پاکنژاد شهرک غرب

This page is powered by Blogger. Isn't yours?