Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Monday, August 21, 2006

 

این دو نوازی سه تار و پیانو از امیر حسین سام و سینا جهان آبادی فوق العاده است ، این روزها زیاد گوش میکنم
حال و هوای خاص خودش رو داره..اگه نشنیدین دانلود کنین
http://sam.malakut.org/archives/2005/10/post_36.html
عکس : استاد ذولفنون

Friday, August 18, 2006

 

دیوار های فاصله بسیار اند
از میان دیوارها گذر نمی توانم ، چقدر اطرافم دیوار هست ، فکر میکنم و باز فکر میکنم و فرصت تصمیم گیری رو از دست میدهم
باید تصمیم بگیرم ، مثل همیشه بازم تنها ، اگه بودی حتمن راحت تر تصمیم میگرفتم ، جسورانه ، هیچ وقت که نیستی.. این روزها آینه هاهم..دیواراند

به نام پدر و کافه ستاره وآتش بس

فیلم فوق العاده ای دیدم، تو یک سانس سر ظهر و خلوت توی سینما فلسطین، خیلی خوشم اومد بعد از مدتها بازم حاتمی کیا فیلمی در حد نام خودش ساخته
بازی ها که فوق العاده اند ، بعد از دیدن فیلم چهارشنبه سوری همش فکر میکردم چرا سیمرغ رو به فرخ نژاد ندادن ولی بازی پرستویی
رو که دیدم ، جواب گرفتم توصیه میکنم فیلم رو حتمن تو سینما ببینید
کافه ستاره رو بعد از ظهر توی یک سانس شلوغ دیدم ، سینما آفریقا ، پر پر بود ، بالکن نشستم،به نظرم یک فیلم معمولی بود ، تم کند و کشداری داشت ولی بازی ها عالی بودند و انتخاب بازیگرها ، امروز تو همشهری خوندم که فیلم دقیقن کپی یک فیلم مکزیکی ساخت سال نود و پنج هستش،ولی در کل از دیدنش پشیمون نشدم
آرش جان تو سینما کانادا هم این جوری کنار هم میشینن
خانم خانم آقا آقا خانم خانم آقا آقا...یا براشون مهم نیست ، این سوال تو سینما برام کنجکاوی ایجاد کرد، یاده خاطره دیدن فیلم های جشنواره باهم رو هم تو سینما آفریقا برام زنده کرد
فیلم آتش بس رو هم روی سی دی دیدم ، اتفاقن از فیلم خوشم اومد به نظرم کمدی قشنگ و قوی اومد بازی گلزار هم بد نبود
بر خلاف اکثر کارهاش
این هفته چقدر فیلم دیدم..شاید برای اینکه فکرم خیلی درگیره
...
آیینه ها
در چشم ما چه جاذبه ای دارند
آیینه ها
که دعوت دیدار اند
دیدارهای کوتاه
از پشت هفت دیوار
دیوارهای صاف
دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوارهای تو
دیوارهای من
دیوارهای فاصله بسیار اند
.
.
.
آه
دیوارهای تو همه آیینه اند
آیینه های من همه دیوار اند
قیصر امین پور

Tuesday, August 08, 2006

 

جمعه ای که بد جور دلم گرفته بود پیاده زدم بیرون نزدیک دو ساعت پیاده روی کردم ، ساعت هشت جلوی تالار وحدت بودم، تاتر لیلی و مجنون
رو صحنه هست کاری از پری صابری که دوست دارم هفته آینده برم ، باید کار خوبی باشه ، یک تک نوازی گیتار هم ساعت نه داشت که
بلیط هم موجود بود ولی نرفتم بعد تو روزنامه خوندم کار شاهکار و خیلی زیبایی بوده و نوازندش یک خانمیه که دکترای موسیقی کلاسیک
داره ، فکر کنم نوشته بود اولین خانم ایرانی که این مدرک رو گرفته و کلی تعریف و تمجید از اجراش کرده بود ، کلی افسوس خوردم

امروز تعطیلیه ، کلی کار برنامه ریزی کردم که انجام بدم تا الان که ساعت سه شده تقریبن کاری نکردم ،حسابداری کارهام رو آوردم خونه
که انجام بدم ، کتاب داستان زبان ام رو باید تا قسمت شش بخونم که من فقط یک قسمت خوندم ،تا دو ساعت دیگه هم یک قرار کاری با
دو تا از همکار های مهندسی دارم ..شاید بتونیم شرکتی تاسیس کنیم و شروع کنیم ، این دومین جلسه ای که داریم ، امیدوارم به نتیجه برسیم


تو این چند روزه دو جا رفتم که خوش گذشت یکی عروسی توی باغ بود و یکی به تلفن مهندس شرکتی که سه سال کار کرده بودم رفتم با مهندس
یک ملاقات داشتم ، خیلی بهم اصرار کرد ه که برم باز پیشش برای کار، کار کردن با مهندس برام همیشه لذت بخش بوده ، یهو دیدی از سر برج
سر از شرکت مهندس در آوردم، ولی خوشحالم طوری اونجا کار کردم که هر وقت مهندس کار جدید میگیره دوست داره من برگردم و اول به من
پیشنهاد کارش رو میده

گسترده تر از همه چیز ، دل مومن است
حضرت علی ع

عید همگی مبارک و دلهاتون گسترده از همه چیز
پ.ن : عکس خواهر زاده گلم قبل از رفتن به عروسی با دوربین موبایل ام...آرش، استعدادی داریم من و تو در عکاسی
ها ، خودمون نمی دونستیم

Friday, August 04, 2006

 

تاریکی


مرغان خسته بال
خو کرده با ملال
افسانه حیات نمی گویند
وآهوان مانده به بند
از کس ره گریز نمی جویند

هر چند
دیوار زانوان من اکنون
سدی ست
در پیش سیل حادثه ، اما
این سوی زانوان من از اشک چشمها
سیلی ست سهمناک

این لحظه لحظه های ملال آور
ترجیع بند یک نفس اظطرابهاست
افسانه ای ست آغاز

اینجا نگاه کن که نه آغازی
اینجا نگاه کن که نه انجامی ست

حمید مصدق
...
عصر جمعه دلگیریه..برای من هر روز مثل جمعه ها شده ، ضعیف شدم
دارم خفه میشم ، هوای تازه پیدا نمیکنم ، مدت زیادی شده با کسی حرف نزدم
کاش بشه باز انقدر نا امید نباشم

This page is powered by Blogger. Isn't yours?